Svoboda | Graniru | BBC Russia | Golosameriki | Facebook
پرش به محتوا

بحث:جمهوری اسلامی

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۳ ماه پیش توسط Habib allah sanagostar در مبحث بهبود جمهوری اسلامی
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله جمهوری اسلامی است.
اینجا انجمن نیست که راجع به موضوع‌های عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. یافتن منابع: گوگل (کتاب‌ها · اخبار · روزنامه‌ها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ· اخبار آزاد · جی‌استور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ

جمهوری اسلامی ایران به لحاظ حقوقی دمکراسی است چون در قانون اساسی حقوق اقلیت ها را رعایت کرده و برای غیر اقلیت های شناخته شده حق آزادی بیان را تاکید می کند و حتى در مجلس شوراى اسلامى كرسى براى نمايندگان اقليت وجود دارد .

برای نظراتتان منبع و رفرنس بیاورید. --شروین افشار 05:17, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

من با نظر شما در مورد دموكراسي مخالفم. درسته كه اقليت ها در مجلس نماينده دارند ولي در قانون اساسي حق تبليغ ندارند.ودر ضمن نام اسلام نوعي در نظز نگرفتن حق من و شما در انتخاب استSadniche ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۳ (UTC) در این که جمهوری اسلامی از {...} و مستبدترین رژیم‌های تاریخ جهان است شکی نیست منتها نمی‌توان بر سر بود و نبود دموکراسی در آن چانه زد، کاری که می‌توان کرد اینست که همان‌طور که شروین عزیز می‌گوید منابعی چون سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر را مثال آورد. البته راستش را بخواهید کل این مقاله "جمهوری اسلامی"‌چه در فارسی و چه درانگلیسی تا حدود زیادی از پایه بیهوده است، چون عبارت "جمهوری اسلامی" نوع حکومتی خاصی نیست و در هر کشور که این عنوان را دارد متفاوت است. Arash redcat 16:27, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)پاسخ

کاربر:Mohawer شما نمیتوانید نظرات و عقاید مخالفان فکری خود را در ویکی پدیا حذف کنید!! معمولا اگر کلمه ای در مطالب بحث توهین آمیز باشد آن را تنها با {...} نشان داده میشود و اصل نظرات و عقاید دیگر کاربران در اینجا به هیچوجه سانسور نمیشوند. در ضمن پس از نوشتن نظراتتان حتما امضا و نام کاربریتان را بر جای بگزارید!!--Kaaveh Ahangar ۰۴:۵۶, ۲۹ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
برای نظراتتان منبع و رفرنس بیاورید. --حميد رئيسى 05:24, 10 فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

قانون اساسی جمهوری اسلامی

[ویرایش]

در همین قانون اساسی حقوق اقلیت هایی که در متن نیامده اند نادیده گرفته شده! تاکید بر آزادی مذهب نشده در ضمن اختیارات رهبر (اصل 110) با اصول دمکراسی در تناقض است همچنین وجو شورای نگهبان سیستم پارلمانی را از حالت دمکراتیک خارج می کند (اصول 90 تا 99)

آنچه که در قانون اساسی ذکر شده با آنچه که از اسلامی بودن و جمهوری بودن ذکر کرده اند کاملا متفاوت است. کلمه جمهوری کلمه ای است برای اینکه دموکراسی را نشان دهند و کلمه ی اسلام به مفهوم مرتجعانه آن که در ایران به کار می رود استبداد محض است بنابراین جمهوری اسلام جمع اضدادی است که ممکن نیست و در حقیقت مانع الجمع است. --علی نوری
ابتدا «وپ:تحقیق» را بخوانید تا بعد اگر هنوز مشکلی باقی بود بحث کنیم. سپهرنوش/بحث ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ ۱۸:۲۳ (UTC)

فقط يك سؤال به نظر شما انقلاب اسلامي ضرورتي داشت يا نه؟Sadniche ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۲ (UTC) جواب من ان است كه اگر منافع ايران در نظر گرفته شود خير. به عقيده ي من هر تغيير كلي از جمله انقلاب در هر شرايطي ودر هر كشوري باغث عقب افتادن آن كشور مي شود. از طرفي در تاريخ ايران جز در حكومتي كه در ايالت پارس در ايران باستان ودر مقطع هاي كوتاه پس از ورود اسلام شكلي از جمهوري در ايران ديده نمي شود.پس هم از نظر هويت و هم از نظر تجربه به نفع ايران بود كه اصلاحات در جهت روي كار آمدن دولت نخست وزير در حكومت سلطنتي بهترين گزينه بود. نظر من در زمان حال هم اين است كه ثبات در كل واصلاحات در فرع.Sadniche ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۹ (UTC)پاسخ

آیا کاربران حق توهین دارند؟

[ویرایش]

می خواهم بدانم آیا مسولان این دانشنامه این حق را به کاربران می دهند که به هر جهتی حقیقی یا حقوقی توهین شود؟ اگر جواب مثبت است بدانیم تا معترض نشویم و از بدزبانی برخی افرار چشمپوشی کنیم.

آیا کاربران دیگر می توانند راجع به این کاربر همین الفاظ را به کار ببرند؟

با تشکر

--Mohawer ۱۴:۲۱, ۲۸ اوت ۲۰۰۶ (UTC)

مسئول این دانشنامه خود شما هم هستید. متأسفانه مسئولین اصلی فارسی بلد نیستند. کاربر ما و شما هم نداریم. ضمناً مقابله به مثل راه‌حل نیست. توضیحات بیشتر را در صفحهٔ بحث کاربری شما آورده‌ام. حسام ۱۴:۵۴, ۲۸ اوت ۲۰۰۶ (UTC)

اولین جمهوری اسلامی

[ویرایش]

در متن آمده جمهوری اسلامی برای اولین بار توسط خمینی در سال 1357 = 1978 .... نویسنده حتما" مزاح کرده زیرا لفظ جمهوری اسلامی بسیار پیش تر ازآن ایجاد و بعنوان نوع رسمی حکومت در پاکستان استفاده شده .در متن اولین قانون اساسی پاکستان (آئین پاکستان)که در سال1956 به اتمام رسیده به صراحت آمده نوع حکومت در پاکستان جمهوری اسلامی (اسلامی جمهوریه پاکستان Islāmī Jomhuri-ye Pākistān)است .پس ازآن این ترکیب (مانع الجمع؟!) به نام آن کشور افزوده شده و با استناد به CIA factbook نام مرسوم بلند آن جمهوری اسلامی پاکستان ،نام کوتاه مرسوم آن پاکستان و نام دوران دور آن (پیش از جدایی از هند .یعنی قبل از 1947) پاکستان غربی است. من در مورد موراتِینیا(موریتانی)اطلاعاتی ندارم. پیشهاد میکنم این موضوع را با دسته بندیهای جمهوری اسلامی مدل پاکستانی ،جمهوری اسلامی مدل افغانی، جمهوری اسلامی مدل موراتِینیایی(موریتانیایی)و مدل ایران گسترش دهیم..

ضمنا" در مورد مطلب فوق (اولین کاربرد لفظ جمهوری اسلامی) از جانب من صرفا" اطلاع رسانی انجام شد.و من تغییری در متن مقاله نخواهم داد.. شما(Sadniche,sepehrnoush,bahafarid,...) باید در صورت توافق با گفته ی من خودتان اقدام کنید. با تشکر

پ.ن : پیشنهاد میکنم بحث درمورد جمهوری اسلامی ایران را ببرید در مقاله جمهوری اسلامی ایران .

با درود خدمت شما کاربر عزیز

  1. -مطالب شما کاملا درست است. من آن بخش را برداشتم چون غیر واقعی بود.
  2. -شما هم هر وقت مطلب اشتباهی در ویکی دیدید بر طبق قانون وپ:جسور آنرا جسورانه درست کنید. مقاله مال آن افرادی که گفتید نیست که حتما توافق آنها ضرورت باشد. اثبات پذیری مهم است.
  3. -مطالب شما در مورد پاکستان خیلی خوب بود و آنرا در صفحه قرار دادم.
  4. -اگر تمایل داشتید برای خودتان حسابی کاربری در ویکی فارسی باز کنید تا بعد از این ویرایش های خوب شما باعث پیشرفت بیشتر ویکی فارسی شود.

موفق باشد.--هریوا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۱۷ (UTC)پاسخ

بهبود جمهوری اسلامی

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم

جمهوری اسلامی حقیقی :

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصلاح و بهبود ایجاد کنیم . نظام جمهوری اسلامی دو رکن دارد . جمهوریت و اسلامیت . یعنی فقط در دو عرصه باید دست به انتخابات بزنیم .

۱: در زمان شاهنشاهی ما مجلس خبرگان رهبری نداشتیم . این مجلس به برکت جمهوری اسلامی و بنا به روایات و احادیث معصومین علیه سلام تشکیل شد و موظف به تعیین رهبر ( فرماندهی کل قوا )  میباشد، همچنین عزل رهبر در هر زمان که تشخیص دادند که شرایط( فقاهت ، اجتهاد ، قسط ، تدبیر ، مدیریت ) را از دست داده است.

مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان را باهم ادغام کنیم و نامش را مجلس خبرگان اسلامی بگذاریم ؛ که تمام وظایف و اختیارات سه مجلس منسوخ شده قبلی را داشته باشد.

کاندید های مجلس خبرگان اسلامی ( فقها و مراجع از همه استانها) هر هشت سال بعد بررسی شرایط و صلاحیت توسط خود این مجلس به رقابت بپردازند و با رای مردم انتخاب شوند.

قوانین نظام را مجلس شورای اسلامی و بالادست آن مجلس خبرگان اسلامی تعیین و ایجاد یا بهینه سازی کنند. از طریق رهبری و منتخبانش به اجرا دربیاید .

۲: مردم با انتخاب مستقیم اعضای شورای شهر و روستا و شهرک و ساختمان و انتخاب سلسله وار اعضای شورای بخش و شهرستان و استان و مجلس شورای اسلامی توسط  همین نمایندگان بر سرنوشت خودشان حاکم  و با اعمال نظر خودشان در این انتخابات در امور مملکت اثر بگذارند ؛ و جمهوریت نظام را به نمایش بگذارند .

با انتخاب نماینده شهر یا روستای خودمان که نظارت بر اجرای قانون داشته باشند ، و رقابت این نمایندگان برای رسیدن به  امر قانون گذاری در سطح مجلس کشور دیگر نیازی به وجود شورای عالی استانها نیست و همان مجلس شورای اسلامی که شوراهای استان و شهرستان و ....‌را در زیر مجموعه های خود دارد ،کفایت میکند .

هر کدام از متولیان امور اجرایی و قضائی در همه ی سطوح باید علاوه بر مردم و نهاد بالادستی خودشان ؛ زیر نظر شورایی با حق نظارت عالیه و رای اعتماد در قوه مقننه در همان سطح باشند .

۳: رئیس جمهور از قانون اساسی حذف شود و کارهای اجرایی توسط نخست وزیر منتخب رهبری مدیریت شود و از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد بگیرد تا شاهد دودسته گی نباشیم .

رهبر همان طور که متولی قوه قضائیه را انتخاب میکند متولی قوه مجریه را هم انتخاب کند .

وظایف رئیس جمهور را بر عهده نخست وزیر منتخب رهبری بگذاریم .

کلمه رهبر بیش از اینکه به تعیین راه اشاره کند به خود راه رفتن اشاره دارد که چطور راه برویم ؟ یعنی مدیریت اجرایی و قضایی کشور باید توسط ایشان رهبری شود  . کلمه رئیس باید از قانون اساسی حذف شود ؛ زیرا اسلام با ریاست طلبی و استکبار مخالف است .

نخست وزیر حق داشتن تنها یک معاون را داشته و امورات مربوط به قوه مجریه را از طریق وزرای تحت امر خویش به پیش ببرد . تا بدینوسیله از موازی کاری و بازی با القاب و عناوین و سمت ها جلوگیری کرده باشیم .

۴: سازمان بازرسی زیر مجموعه مستقیم رهبری باشد و گزارشات خود را از قوه مقننه و قضائیه و مجریه به رهبری نظام ارائه کند . و در تمام ادارات و سازمان های سه قوه یک شعبه یا نمایندگی داشته باشد . به عبارت دیگر قسمت های بازرسی موجود در ادارات زیر نظر سازمان بازرسی کار کنند .

۵: شرکت های تعاونی از وزارت کار و رفاه اجتماعی حذف شود؛ همان شرکت های سهامی خاص و دولتی در این مملکت کفایت میکند؛ در همه جا باید به آیه قرآن درباره تعاون و همکاری عمل شود؛ نه فقط در شرکت های تعاونی. Habib allah sanagostar (بحث) ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)پاسخ