Svoboda | Graniru | BBC Russia | Golosameriki | Facebook
پرش به محتوا

نبرد تاوتون

این یک مقالهٔ خوب است. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نبرد تاوتون
بخشی از جنگ رزها
Armoured men on horses and on foot attack each other with swords and polearms in a river. The ones on the right are seeking to flee the battle while pursued by the mass of men who are charging in from the left.
نبرد تاوتون، به تصویر کشیده شده توسط ریچارد کاتون وودویل، جونیور. (۱۸۵۶–۱۹۲۷)
تاریخ۲۹ مارس ۱۴۶۱
موقعیت
نتایج پیروزی قاطع یورک‌ها
طرف‌های درگیر
White rose خاندان یورک Red rose خاندان لنکستر
فرماندهان و رهبران
ادوارد چهارم
ریچاد نویل
جان دی موبری
ویلیام نویل
هنری بیفورت
آندرو ترولپ 
هنری پرسی 
هنری هولاند
قوا
۲۵٬۰۰۰–۳۰٬۰۰۰ سربازان ۳۰٬۰۰۰–۳۵٬۰۰۰ سربازان
تلفات و خسارات
۳٬۰۰۰ تا ۴٬۵۰۰ کشته [۱] ۶٬۰۰۰ تا ۸٬۵۰۰ کشته [۲][۳]

نبرد تاوتون (انگلیسی: Battle of Towton) نبردی از جنگ‌های انگلیسی موسوم به جنگ رزها[و ۱] بود که در تاریخ ۲۰ مارس ۱۴۶۱، در نزدیکی روستای تاوتون،[و ۲] در یورک‌شر شمالی[و ۳] انگلستان رخ داد و وجه تمایز مشکوکی دارد مبنی بر اینکه؛ «احتمالاً، بزرگ‌ترین و خونین‌ترین نبرد رخ‌داده در خاک انگلستان است».[یادداشت ۱] در این نبرد که برای ۱۰ ساعت و میان حدود ۵۰۰۰۰ سرباز، در هوای برفیِ ۲۰ مارس — مصادف با یک‌شنبه نخل[و ۴] — به وقوع پیوست، ارتش یورک‌ها[و ۵] توانست به پیروزیِ قاطعی در مقابل مخالفان لنکستری خودش دست یابد. نتیجهٔ این رویداد، خلع هنری ششم[و ۶] لنکستر[و ۷] از سلطنت و بر تخت نشستنِ ادوارد چهارم[و ۸] بود.

هنری ششم، در سال ۱۴۲۲ — زمانی که ۹ ماهه بود — جانشین پدرش، هنری پنجم[و ۹] شد. هر چند، در آینده نشان داد که حاکمی ناکارآمد و ضعیف است و از دیدگاه ذهنی، ناسالم بود. همین موضوع سبب گردید تا اشراف پیرامونش، برای کنترل وی برنامه‌ریزی کنند. در دهه ۱۴۵۰، مناقشهٔ دودمان بوفورت و ملکه مارگارت آنژو[و ۱۰] علیه ریچارد، دوک یورک[و ۱۱] و بستگان وی، باعث بدتر شدن شرایط گردید. در اکتبر ۱۴۶۰، پارلمان با تصویب اعلامیه سازش،[و ۱۲] دوک یورک را به عنوان جانشین هنری برگزید. از آنجایی که چنین انتسابی از جانب پارلمان، به معنی خلع ید ادوارد وست‌مینستر[و ۱۳] — فرزند هنری و ملکه مارگارت آنژو — از تاج و تخت پادشاهی بود، ملکه و پیروان لنکستری او از پذیرش و تمکین به چنین روندی سر باز زدند. آنها ارتش بزرگی را تجهیز کرده و یورک را به همراه پسر دومش، ادموند، ارل روتلند، در دسامبر و در ویکفیلد[و ۱۴] به قتل رساندند. ادوارد، فرزند دیگر و وارث یورک که توسط سیتی لندن تأمین مالی می‌شد — بر طبق مفاد اعلامیه سازش[یادداشت ۲] — پشتوانه کافی برای محکوم کردن هنری و اعلام پادشاهی خود پیدا کرد. از نبرد تاوتون، به عنوان نشانهٔ راستینِ تأثیر پیروزی نظامی، در جهت حکومت بر انگلستان یاد می‌گردد.

یورک‌ها وقتی به میدان نبرد رسیدند، تصور خودشان چنین بود که از لحاظ نیروی نظامی دست برتر را دارند، زیرا بخشی از قوای آنها که تحت فرماندهی دوک نورفک[و ۱۵] بود، هنوز به میدان نبرد نرسیده بود. لرد فوکنبرگ[و ۱۶] — از رهبران ارتش یورک — به گروه کماندارانش دستور داد تا ضمن بهره‌گیری از شدت و جهش باد، دشمان خود را با بیشترین بُرد هدف، مستاصل کنند. نتیجهٔ چنین تدبیری، کارساز بود و تبادل تیرها (از جانب هر دو ارتش)، تقریباً یک‌طرفه و به نفع یورک‌ها بود. پاسخ کمانداران لنکستر — به دلیل قرار گرفتن در جهت مخالف باد — بی‌اثر و بدون نتیجهٔ لازم بود. با توجه به این موضوع، ارتش لنکستر، ناچار و متقاعد به ترکِ مواضع دفاعی خود شد. متعاقب آن، مبارزه تن به تن شکل گرفت که برای ساعت‌ها به طول انجامید و رزمندگان را خسته و فرسوده کرد. رسیدن مردان نورفک به میدان نبرد به همراه تشجیع لشکر توسط ادوارد، به ارتش خستهٔ یورک، روحیه مضاعف دمید و باعث شد تا دشمان خود را از پای درآورند. بسیاری از سربازان ارتشِ شکست‌خوردهٔ لنکستر، در هنگام فرار از قتلگاه نبرد، کشته شدند؛ برخی از آنها، در تلاش برای گریز از مهلکه نبرد، همقطاران خود را — که زیر دست و پا افتاده بودند — لگدمال کرده و از روی آنها می‌گذشتند. برخی دیگر نیز در رودخانهٔ مجاور میدان نبرد، کشته یا غرق شدند و گفته می‌شود، این موضوع باعث شد تا آب رودخانه برای چندین روز به رنگ خون درآید. چندین زندانی بلندپایه از ارتش شکست‌خوردهٔ لنکستر نیز گردن زده شدند.

قدرت دودمان لنکستر در نتیجهٔ این نبرد به شدت کاهش یافت. هنری از کشور فرار کرد و بسیاری از قدرتمندترین پیروان او، حالا دیگر یا کشته یا در تبعید دوران پس از جنگ بودند و پادشاه جدیدی به نام ادوارد چهارم را برای حکومتِ بر انگلستان باقی گذاشتند. از سال ۱۹۲۹ میلادی و به پاس بزرگداشت این نبرد، صلیب تاوتون، در میدان وقوع جنگ بر پا شده است و بقایای مختلف باستان‌شناسی و گورهای دسته‌جمعی — با وجود گذشت قرن‌ها پس از این نبرد — در این منطقه پیدا شده است.

پیش زمینه

[ویرایش]
Map of England showing the locations of towns and battles. The Battle of Towton is in the north, just southwest of York.
تاوتون
تاوتون
ویکفیلد
ویکفیلد
نورث‌همپتون
نورث‌همپتون
مورتیمورز کراس
مورتیمورز کراس
سنت. آلبانس
سنت. آلبانس
لندن
لندن
یورک
یورک
موقعیت‌ها:
– نبرد تاوتون؛ – سایر نبردها؛ – سایر مکان‌ها


در سال ۱۴۶۱ میلادی، انگلستان ششمین سال از جنگ‌های داخلی موسوم به جنگ رزها را پشت سر می‌گذاشت؛ جنگ‌هایی میان دو دودمان رقیب یورک و لنکستر بر سر تصاحب تاج و تخت. لنکسترها، پُشت‌گرم و دِلخوش به پادشاهی هنری ششم بودند که یک مرد بی‌اراده و مبتلا به حملات جنون بود.[۴] رهبری یورک‌ها در ابتدا بر عهدهٔ ریچارد یورک، سومین دوک یورک بود که همراهی تعداد اندکی از نجیب‌زادگانِ علاقه‌مند به پادشاهی‌اش، به ویژه، خویشاوندان نزدیکش از خاندان بوفورت[و ۱۷] را داشت. به دلیل رقابت میان حامیان بانفوذ هر دو جناح، تلاش‌های یورک برای برکناری افراد مورد علاقهٔ هنری از قدرت، منجر به شعله‌ور شدن جنگ گردید.[۴][۵] در سال ۱۴۶۰ و پس از دستگیری هنری در نبرد نورت‌همپتون[و ۱۸]، دوک یورک — کسی که خون سلطنتی در رگ‌هایش جریان داشت — مدعی تاج و تخت شد. متعاقب این موضوع، حتی نزدیکترین حامیان اشرافی یورک نیز تمایلی به براندازی دودمان نشان ندادند و به عنوان یک راهکار و با اکثریت آرا به اجرای بندی مهم از اعلامیه سازش مبنی بر تصاحب تاج و تخت توسط یورک‌ها و وارثان آن‌ها — تنها پس از مرگ هنری — رای دادند.[۶][۷]

مارگارت آنژو [ملکهٔ انگلستان] از قبول این ترتیبات که مقدمهٔ خلع ید فرزندش — ادوارد — از تاج و تخت پادشاهی بود، سر باز زد چرا که آن را حق قانونی وی می‌پنداشت. او [ملکه] پس از پیروزی یورک‌ها در نبرد نورت‌همپتون به اسکاتلند گریخته بود و در آنجا مشغول بسیج نمودن سرباز گردید و به پیروانش وعدهٔ آزادی برای غارت در هنگامهٔ یورش به سمت جنوب از طریق انگلستان را صادر کرد. در همین زمان، حامیان لنکستری وی نیز در شمال انگلستان گِرد هم آمدند و برای ورود او آماده شدند. یورک که تهدید را نزدیک می‌دید با ارتش خود برای مقابله با این فتنه به راه افتاد اما در دام نبرد ویکفیلد گرفتار شد. در جریان نبرد موصوف، دوک و پسر دومش، ادموند، ارل روتلند[و ۱۹] توسط لنکسترها گردن زده شدند و سر آنها بر روی میخ‌هایی نصب شد و در بالای میکل‌گیت بار[و ۲۰] قرار گرفت که دروازهٔ ورود به شهرستان یورک بود.[۸] به دنبال چنین وقایعی، رهبری دودمان یورک به دست وارثش، ادوارد رسید.[۹]

فاتحان نبرد ویکفیلد، به ارتش مارگارت ملحق شدند و به اتفاق رهسپار جنوب گردیدند و شهرهای بین راه را مورد غارت و چپاول قرار دادند. آن‌ها پس از شکست دادن ارتش یورک‌ها در دومین نبرد سنت آلبنز[و ۲۱] به رهبری ریچارد نویل، شانزدهمین ارل واریک،[و ۲۲] هنری را آزاد کرده و پس از آن به غارت خود تا رسیدن به لندن ادامه دادند. انتشار اخبار این غارتگری سبب شد تا شهر لندن از ترس تکرار چنین وقایعی، تمایلی به گشودن دروازه‌های خود به روی هنری و مارگارت نداشته باشد. ارتش لنکستر در مضیغهٔ آذوقه و تدارکات بود و وسیله‌ای نیز برای تامین چنین مایحتاجی نداشت. مارگارت آگاهی یافت که ادوارد — پسر بزرگ‌تر ریچارد یورک — در نبرد مورتیمرز کراس[و ۲۳] در هرفوردشایر[و ۲۴] به پیروزی رسیده و پس از آن به سمت لندن در حال حرکت است؛ بنابراین برای احتراز از برخورد با او به همراه لنکسترها به سمت شهر یورک عقب‌نشینی کرد.[۱۰][۱۱] واریک و باقی‌مانده نیروهایش، به منظور پیوستن به لشکر ادوارد و یورک‌ها از سنت آلبانز حرکت کرد و در همین زمان، لندن — همان ولایت از دست رفتهٔ هِنری — پذیرای ادوارد و ارتش وی بود و از آن‌ها استقبال به عمل آورد. یورک‌ها نیازمند توجیهی قانع‌کننده در راستای ادامهٔ مناقشه علیه پادشاه و پیروان لنکستری وی بودند و چنین موضوعی سبب شد تا واریک در چهارم مارس، پادشاهی رهبر جوان یورک‌ها را با عنوان شاه ادوارد چهارم اعلام نماید. چنین ادعایی، برخلاف ادعای مطرح‌شدهٔ پیشین توسط ریچارد یورک (پدر ادوارد) — که چندی قبل‌تر مطرح شده بود — این مرتبه مورد استقبال اشراف و نجبا قرار گرفت زیرا اقدامات لنکسترها را خیانت به توافق‌نامهٔ قانونی می‌دانستند.[۱۲][۱۳]

ارتش یورک‌ها (به رنگ سفید) و لنکسترها (به رنگ قرمز) در حال عزیمت به سمت تاوتون.

با توجه به چنین رویدادی، انگلستان دارای دو پادشاه گردید و بدیهی بود که چنین موضوعی نمی‌توانست برای مدتی طولانی مستمر بماند؛ به ویژه اگر ادوارد به شکل رسمی تاجگذاری می‌کرد.[۱۳] متعاقب چنین وقایعی و با هدف جلب افکار عمومی، ادوارد فرمان عفو و بخشندگی برای آن دسته از نجیب‌زادگانی را صادر نمود که اقدام به ترک هنری می‌نمودند. هر چند، پیشنهاد وی مشمول ثروتمندان لنکستر نمی‌گردید.[۱۴] پادشاه جوان سپس پیروانش را فراخواند و از آن‌ها خواست تا برای پس گرفتن شهرستان خانوادگی‌اش (یورک) و همین‌طور برکناری هنری به آن سمت لشکرکشی کنند.[۱۵] ارتش یورک‌ها از سه مسیر مختلف به راه افتاد. عموی واریک، لرد فوکنبرگ، وظیفه یافت تا مسیر به سمت یورک را که توسط ادوارد رهبری می‌گردید، به عنوان مسیر اصلی پاکسازی نماید. دوک نورفوک به سمت شرق فرستاده شد تا نیروهای جدیدی را جلب و قبل از نبرد، مجدداً به ادوارد بپیوندد و در نهایت، لشکر واریک از طریق میدلندز به سمت غرب سپاه و گروه اصلی حرکت کرد. در بیست و هشتم مارس، هنگامی که طلایه و پیشاهنگ ارتش یورک‌ها قصد بازسازی و عبور از گذرگاه فری‌بریج[و ۲۵] با هدف تصرف پل رودخانه آیر[و ۲۶] را داشتند توسط نیروی کوچکی شامل ۵۰۰ سرباز از لنکسترها مورد حمله قرار گرفتند و از مسیر اصلی منحرف شدند؛ این حمله که به رهبری جان کلیفورد، نهمین بارون دی کلیفورد شکل گرفته بود، در تاریخ به عنوان نبرد فری‌بریج[و ۲۷] مشهور گردید.[۱۶]

ادوارد ضمن اطلاع از چنین تقابلی، نیروهای اصلی خود را به سمت پل فرستاد و تن به یک نبرد طاقت‌فرسا داد. اگر چه یورک‌ها از لحاظ عددی برتری داشتند، اما باریکی پل و تنگی فضای نبرد باعث ادامهٔ جنگ در شرایط مساوی گردید و چنین تاکتیکی مناسب و دل‌خواه لنکسترها بود. ادوارد، برای برون‌رفت از چنین مخمصه‌ای، تعدادی از سواران را تحت فرماندهی فوکنبرگ به گدار رودخانه کسلفورد[و ۲۸] فرستاد تا ضمن دور زدن پل، نیروهای مدافع را از عقب و غافلگیرانه مورد یورش قرار دهند. حفاظت از این گدار از طرف لنکسترها به عهدهٔ هنری، ارل نورتمبرلند[و ۲۹] سپرده شده بود. هر چند، هنری اندکی دیر به موضعش رسید؛ درست همان زمانی که نیروی یورک‌ از گدار رودخانه عبور کرده و برای حمله به لنکسترها از سمت مخالفشان به طرف فری‌بریج می‌تاختند. لنکسترها ضمن اقدام به عقب‌نشینی ناخواسته، تا دینتینگ دال[و ۳۰] تعقیب و در همان منطقه، همگی آن‌ها کشته شدند. کلیفورد به واسطهٔ اثابت نیزهٔ یک کمان به گلویش کشته شد. پس از پاکسازی مناطق اطراف از نیروهای لنکستر، یورک‌ها اقدام به بازسازی و تعمیر پل نمودند و با تبدیل آن به یک اردوگاه موقت، یک شب را در شربورن-این-المت[و ۳۱] گذراندند. ارتش لنکسترها به سمت تدکستر[و ۳۲] در حدود ۲ مایل (۳٫۲ کیلومتر) شمال تاوتون حرکت کرد و در آنجا اردوگاه خودش را برپا نمود.[۱۷] در آغاز سپیده‌دم روز بعد هر دو سپاه اردوگاه خودشان را در زیر آسمان تاریک و مملو از بادهای قوی برچیدند.[۲][۱۸] آن روز مصادف با یک‌شنبه نخل بود که روزی مقدس و پراهمیت در میان مسیحیان محسوب می گردید. با این احوال نیروهای دو سپاه برای نبرد پیش‌رو آماده گردیدند. با توجه به برخی اسناد، ادعای تعامل برای جلوگیری از وقوع نبرد در آن روز مطرح شده اما پذیرش گسترده‌ای برای احتراز از درگیری به واسطهٔ حرمت این روز به عمل نیامد.[۱۹] عموماً نام این نبرد به نام روستای تاوتون شناخته می‌شود، که در نزدیکی میدان جنگ و منطقه تسویه حساب قرار داشت و در آن زمان به عنوان برجسته‌ترین منطقه در آن ناحیه شناخته می‌گردید.[۲۰]

ترکیب نیروها

[ویرایش]

منابع معاصر همان دوره اعلام نموده‌اند که هر دو ارتش بسیار بزرگ بودند.[۲۱] به بیان آن‌ها بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ نفر مرد جنگی در نبرد حضور داشته و جنگیده‌اند.[۲۲] یکی از منابع معاصر به نام رویدادنامه گریگوری[و ۳۳] مربوط به قرن پانزدهم، ادعا می‌کند که تعداد سربازان در هر لشکر بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ نفر بوده است.[۲۱] تصور مورخان بر است که این آمار و ارقام اغراق‌آمیز هستند و معتقدند که رقم ترکیبی میان ۵۰۰۰۰ تا ۶۵۰۰۰ نفر محتمل‌تر است که چیزی معادل یک تا دو درصد از کل جمعیت انگلستان در آن مقطع بود.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۴] با این وجود، حضور این دو ارتش تجمیع شده در تاوتون یکی از بزرگ‌ترین گردهمایی‌های نظامی در آن زمان بود.[۲۲] واکاوی اسکلت‌های پیدا شده در یک گور دسته‌جمعی میان سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ میلادی نشان داد که سربازان حاضر در آن نبرد از اقصی نقاط مختلف گرد هم آمده بودند؛ آن‌ها به‌طور متوسط بین ۲۴ تا ۳۰ سال سن داشتند و بسیاری از آن‌ها جانبازان نبردها و درگیری‌های قبلی بودند.[۲۶]

بدون حضور و رهبری ادوارد در جبههٔ نبرد، یورک‌ها به راحتی و به سرعت شکست را پذیرا می‌شدند.

بسیاری از شوالیه‌ها و اشراف — حدود سه‌چهارم از اشراف انگلستان در آن مقطع — در این نبرد جنگیدند.[۲۴] ۸ نفر از آن‌ها به جانبداری از یورک‌ها سوگند یاد کرده بودند در حالی که حداقل ۱۹ نفر دیگر، به حمایت از لنکسترها متعهد شده بودند.[۲۷]

این نبرد سرنوشت یکی از دو پادشاه را برای ایفای نقش طولانی و حکومتِ بر انگلستان مقدر می‌کرد؛ برخلاف ادوارد که در میان مردان خود برای جنگیدن در میدان نبرد حضور داشت، هنری و مارگارت به دور از نبردگاه و در یورک باقی ماندند.[۲۴] لنکسترها پادشاه خود را به عنوان یک عروسک خیمه‌شب بازی در دستان همسرش می‌پنداشتند[۲۸] و بیشتر نگران عدم تعادل روحی وی بودند.[۲۹] — در مقایسه با هنری — ادوارد، الهام‌بخش پیروان خود بود. او [ادوارد] ۱۸ ساله و بلندی قامتش به ۶-فوت-۳ ۱۲-اینچ (۱٫۹۲-متر) می‌رسید که همین موضوع به همراه پیشاهنگی او در میان صفوف لشکر باعث می‌شد تا در لباس رزم بسیار باشکوه و پرابهت به نظر برسد.[۳۰] علاوه بر این موارد، مهارت بسیاری نیز در مبارزه داشت. او مردان خود را در خط مقدم رهبری می‌نمود؛ به آن‌ها انگیزه و به روحشان نشاط‌بخشی لازم را ارزانی می‌داشت.[۳۱] ادوارد ترجیح می‌داد که در این نبرد همانند جنگ‌های پیشین از یک تاکتیک جسورانهٔ تهاجمی برجسته استفاده نماید.[۲]

واریک — از رهبران برجستهٔ یورک‌ها — که پیش‌تر و در نبرد فری‌بریج از ناحیه پا مجروح شده بود، در نبرد حضور نداشت.[۳۲] نورفک نیز برای مشارکت در جبههٔ نبرد، بسیار سالخورده بود و سربازان تحت امر او توسط والتر بلونت، نخستین بارون مانتجوی[و ۳۴] و رابرت هورن[و ۳۵] فرماندهی می‌شدند؛ چنین موضوعی می‌توانست مزیت باشد، چرا که از نورفک به عنوان یک متحد غیرقابل پیش‌بینی یاد می‌گردید.[۳۳] ادوارد به‌طور قابل‌توجهی به عموی واریک — لرد فوکنبرگ — که کهنه‌سرباز جنگ‌های انگلیس-فرانسه، مشهور به جنگ صد ساله[و ۳۶] بود تکیه داشت. فوکنبرگ در میان هم رده‌های معاصر خودش به واسطهٔ امور نظامی، دارای احترام بسیار زیادی بود.[۳۴] او برای انطباق با موقعیت‌های پیش‌بینی نشده بسیار سریع بود؛ در میان دستاوردهای قبلی وی می‌توان به فرمانداری دولت‌شهر فرانسوی کاله[و ۳۷] اشاره داشت[۳۴] که منجر به چند اردوکشی و دستبرد دریایی گردید.[۳۵] فوکنبرگ همچنین یکی از طلایه‌داران (جلودار سپاه) در نبرد نورث‌همپتون بود.[۳۶]

در آن طرف میدان، لنکسترها بدون حضور پادشاه هنری در جبههٔ نبرد، متکی به فرماندهی و درایت هنری بیفورت، دوک سامرست بودند. بیفورت به دلیل مانورهای هوشمندانه در ویکفیلد و سنت آلبانز، توانسته بود تا پیروزی لنکسترها را رقم بزند؛[۳۷] با همه این احوال، برخی معتقدند که وی [بیفورت] این پیروزی‌ها را مدیون آندرو ترولپ بود.[۳۸] ترولپ یک فرماندهٔ زیرک و باتجربه بود که پیش از این، در سال ۱۴۵۹ تحت فرماندهی واریک در کاله خدمت کرده بود.[۳۹] لنکسترها نیز همانند یورک‌ها رهبران برجسته‌ای در اختیار داشتند که از میان آن‌ها هنری هولاند، دوک اکستر[و ۳۸] مشهورتر از سایرین بود.[۴۰] متنفذان شمالی، هنری پرسی، ارل نورث‌آمبرلند،[و ۳۹][۴۱] لرد دی روس و رالف داکر[و ۴۰] نیز حضور داشتند. از میان این فرماندهان برجسته، لرد کلیفورد پیش از این نبرد و در جریان نبرد فری‌بریج، با اصابت تیر کمان به گلویش کشته شده بود.[۴۲]

آرایش نیروها

[ویرایش]
استقرار اولیه در تاوتون: یورک‌ها (به رنگ سفید) و لنکسترها (به رنگ قرمز)

تعداد بسیار کمی از منابع تاریخی وجود دارند که جزئیات دقیقی از نبرد ارائه می‌دهند و در آن‌ها توضیح جامعی از استقرار دقیق نیروها نیست. کمبود منابع اولیه و موثق منجر به این گردیده که مورخان اولیه، به وقایع‌نگاری هال[و ۴۱] به عنوان منبع اصلی و قابل استناد ارجاع بدهند. با وجود نگارش این منابع در ۷۰ سال پس از این رویداد، سوالات پیش آمده بیشتر در مورد خاستگاه این اطلاعات است. جان دی وارین[و ۴۲] — وقایع‌نگار بورگوندی[و ۴۳] — یک منبع معاصر بود اما وقایع‌نگاری‌های او تنها از سال ۱۸۹۱ میلادی در دسترس عموم قرار گرفت و وجود چند اشتباه در آن، مورخان آن دوره را برای استفاده از آن تا حدودی دلسرد کرد. شرح روایت‌های بعدی که پس از جنگ بیان شدند، اصالتاً در نسخهٔ هال وجود داشتند که توسط جزئیات کوچک از منابع دیگر تکمیل شده بود.[۴۳][۴۴]

نبرد بر روی یک زمین مسطح بین روستاهای ساکستون[و ۴۴] (در جنوب) و تاوتون (در شمال) صورت گرفت که جزو زمین‌های کشاورزی محسوب می‌گردید و دارای مقدار زیادی فضای باز و گسترده به همراه جاده‌های کوچک مناسبی برای مانور ارتش‌ها بود.[۴۵] از این منطقه دو جاده عبور می‌کرد که یکی جادهٔ قدیمی لندن — که تاوتون را به پایتخت انگلستان متصل می‌کرد — و دیگری جادهٔ مستقیم بین ساکستون و تاوتون بود که دارای کناره‌های فراوان جریان کوک بک[و ۴۵] در محدوده‌ای مارپیچ[و ۴۶] و محاط به بلندی‌های مشرف به سمت شمال به غرب بود. این فلات توسط درهٔ کوچک تاوتون[و ۴۷] به دو نیم تقسیم می‌گردید که از سمت غرب آغاز و به سمت زمین‌های شمالی[و ۴۸] متمایل به شرق وسعت پیدا می‌کرد. زمین‌های جنگلی انبوه در سرتاسر منطقه پراکنده و درختزار رنشاو وودز[و ۴۹] در سمت شمال غرب فلات قرار گرفته بود. در بخش جنوبی درهٔ کوچک تاوتون نیز، درختزار کسل هیل وود[و ۵۰] قرار گرفته بود که در سمت غربی فلات و در یک خم از جریان کوک بک قرار داشت. منطقهٔ شمال شرقی این درختزار پس از نبرد تاوتون به علفزار خونین[و ۵۱] مشهور گشت.[۴۶]

با توجه به گفته‌های کریستوفر گراوت[و ۵۲] و همچنین عضو مشتاق امور نظامی، تِریور جیمز هالسال[و ۵۳] که همکار گراوت در این تحقیقات می‌باشد، تصمیم سامرست برای درگیری با ارتش یورک‌ها در این فلات درست بود.[یادداشت ۳] دفاع میدانیِ قبل از تاوتون، بهترین ایده بود که می‌توانست سد راه هر مهاجمی به سمت شهر یورک گردد؛ چه آنهایی [مهاجمانی] که در امتداد جادهٔ لندن به تاوتون می‌خواستند به این مهم دست یابند و چه آنهایی که تصمیم داشتند تا از یک جادهٔ قدیمی رومی به سمت غرب حرکت کنند. لنکستری‌ها در ضلع شمال و به محاذات درهٔ کوچک تاوتون مستقر شدند و از دره به عنوان خندق دفاعی[و ۵۴] بهره جستند.[۴۷][۴۸] نقطه‌ضعف این موقعیت این بود که آن‌ها نمی‌توانستند فراتر از برآمدگی (لبه) جنوب دره را ببینند.[۴۹] جناحین لنکسترها توسط باتلاق‌ها محافظت می‌گردید و سمت راست آنها، بیشتر توسط کرانه‌های شیب‌دار کوک بک محافظت می‌شد. عرض منطقهٔ استقرار لنکسترها به گونه‌ای بود که اجازهٔ استقرار و شکل‌گیری یک خط مقدم وسیع را نمی‌داد و همین موضوع باعث محروم ماندن لنکسترها در راستای استفاده از برتری عددی بود.[۴۷] گزارش وارین، این نظر را تقویت کرده که سامرست دستور داد تا یک نیروی نیزه‌دار در درختزار کسل هیل وود به حالت آماده باش برای حملهٔ غافلگیرانه از سمت جناح چپ یورک — در زمان مناسب — استقرار داشته باشند.[۵۰]

هنگامی که لنکسترها استقرار خود را تکمیل کردند، یورک‌ها به دیدرس رسیدند. صفوف سربازان یورک، درست در هنگامهٔ آغاز برف بر روی خط‌الرأس جنوبی درهٔ کوچک تاوتون قرار گرفتند. تعداد ارتش ادوارد بیشتر بود و نیروهای نورفک نیز هنوز برای پیوستن به او نرسیده بودند.[۵۱] ویلیام نویل، نخستین ارل کنت، طلایه‌دار[و ۵۵] ارتش یورک بود. هال — مورخ متقدم تاریخی — از جان ونلوک، نخستین بارون ونلوک،[و ۵۶] جان دینهام، نخستین بارون دینهام[و ۵۷] و افراد دیگری به عنوان عقب‌دار[و ۵۸] ارتش یورک نام برده است.[۴۴][۵۲] منابع به شیوه‌های متفاوت از دوک سامرست، ترولپ، ارل نورث‌آمبرلند و همچنین دوک اکستر به عنوان فرماندهان لنکستر نام می‌برند هر چند، در مورد اینکه هر کدام از این افراد به‌طور دقیق فرماندهی کدام بخش را بر عهده داشته‌اند، اتفاق نظر وجود ندارد.[۵۳]

نبرد

[ویرایش]
در لحظه‌ای حیاتی، نیروهای نورفک وارد شده و به کمک یورک‌ها (به رنگ سفید) می‌شتابند و بر لنکسترها (به رنگ قرمز) غلبه می‌نمایند.[یادداشت ۴]

دوک سامرست [فرماندهٔ ارتش لنکستر]، در موقعیت خود ایستاد و ابتکار عمل را به دست حریف سپرد؛ گشایش حرکت و پیشتازی توسط یورک‌ها آغاز گردید.[۵۴] فوکنبرگ [فرمانده ارتش یورک] با ملاحظهٔ قدرت و جهت وزش باد، به همهٔ کمانداران یورک دستور داد تا جلو بروند و تیرهای کمان خود را با استفاده از قدرت باد پشت سر، در بُرد هدف مناسب‌تری از چلهٔ کمان رها سازند. تیرهای پرتابی از جانب یورک‌ها (به دلیل سوار شدن بر باد مناسب) مسیر طولانی‌تری را نسبت به حد معمول انتظار می‌پیمود؛ غوطه‌ور شدن تیرها باعث شد تا به عمق نیروهای حریفِ مستقر در شیب تپه نفوذ کنند.

در طرف دیگر، پاسخ کمانداران لنکستر کاملاً بی‌اثر بود؛ چرا که باد سنگین همراه با برف و بوران علیه آن‌ها بود. تیراندازان لنکستر به سختی می‌توانستند محدودهٔ مناسبی برای پرتاب تیر به سمت هدف پیدا کنند و تیرهای آن‌ها در فاصلهٔ کوتاهی مانده تا خطوط یورک‌ها سقوط می‌کرد. فوکنبرگ به سربازان خود دستور داده بود تا بعد از شلیک به‌طور دسته‌جمعی — برای اجتناب از هر گونه تلفات — عقب‌نشینی کنند. کمانداران لنکستر برخلاف کمانداران حریف، قادر به مشاهدهٔ نتایج اقدام خود نبودند و تا زمانی که دیگر نزدیک به اتمام نیزه بودند به پرتاب تیرهای خود ادامه دادند؛ زمین جلوی یورک‌ها بر اثر حجم سنگین و بی‌اثر تیرباران کمانداران لنکستر به مثابه یک فرش خاردار گردیده بود.[۲][۵۵]

نوک پیکان خنجرگونهٔ تیر کمان‌ها در نبرد تاوتون تعدادی بسیاری از سربازان را به کشتن داد.[یادداشت ۵]

پس از اینکه تیراندازی بی‌نتیجهٔ لنکسترها متوقف شد، فوکنبرگ دوباره به کمانداران خود دستور داد تا به جلو بروند و تیر پرتاب نمایند. در همان زمان که آن‌ها تیرهای خود را پرتاب می‌کردند، تعدادی دیگر از هم‌قطاران یورکی آن‌ها تیرهای دشمن را که در مقابلشان در زمین فرورفته بود جمع کردند و دوباره به تیراندازی ادامه دادند. فرماندهی ارتش لنکستر که می‌دید بدون هیچ واکنش مؤثری آماج هدف قرار گرفته است به منظور تقابل رو در رو[و ۵۹] به حرکت درآمد. کمانداران یورک تا قبل از بازگشت و عقب‌نشینی به پشت خطوط ارتش خود تعداد بیشتری تیر پرتاب کردند، رهاسازی هزاران پیکان با نقطهٔ فرود در جبههٔ پیش‌تاختهٔ لنکستر پیشروی آن‌ها را دچار اختلال نمود.[۲][۵۶]

بر طبق اظهارات وارین — وقایع‌نگار بورگوندی — هنگامی که یورک‌ها صفوف خود را برای پذیرایی از یورش نیروهای لنکستر آماده می‌کردند، جناح چپ آن‌ها از طرف سواران کمین کرده در درختزار کسل هیل وود مورد حمله قرار گرفت. جناح چپ یورک‌ها از بابت این تهاجم آشفته و به‌هم‌ریخته شد و تعدادی از مردان اقدام به فرار نمودند. ادوارد برای سر و سامان دادن به این وضعیت بشخصه فرماندهی جناح چپ را بر عهده گرفت. او با تشویق و تشجیع پیروانش به نبرد، الهام‌بخش بسیاری از آن‌ها، جهت ایستادگی و مقاومت در قبال وضعیت پیش‌آمده، گردید. با شروع درگیری رو در روی هر دو ارتش، کمانداران از فاصلهٔ نزدیکی به سمت انبوه سربازان شلیک می‌کردند. لنکسترها به‌طور مداوم مردان تازه‌نفس را به نزاع می‌فرستادند و به تدریج، ارتش یورک‌ها که از بابت تعداد نفرات در مضیغه قرار گرفته بود، تا خط‌الرأس جنوبی مجبور به عقب‌نشینی شد. گراوت — مورخ نظامی و پژوهشگر مطالعات قرون وسطی — معتقد است که؛ سمت چپ لنکسترها شتاب و حرکت کمتری نسبت به باقی ارتش داشت و همین موضوع باعث انحراف خطوط اصلی لشکر لنکستر شد به طوری که انتهای غربی آن به سمت ساکستون متمایل شد.[یادداشت ۶][۵۷][۵۸]

با توجه به تحقیقات مؤسسهٔ ناسودبر میراث انگلستان[و ۶۰] — نهاد دولتی مسئول حفاظت از مکان‌های تاریخی — مبارزه برای مدت ۳ ساعت ادامه می‌یابد.[۲][۵۸] تا پیش از رسیدن سربازان نورفک به جبههٔ نبرد، همه چیز بی‌حاصل و بدون سرانجام به نظر می‌رسید. او [نورفک] با کمال احتیاط از نظر پنهان شد تا زمانی که به خط‌الرأس رزمگاه رسید و سپس به سمت جناح چپ ارتش لنکستر یورش برد.[۵۸][۵۹] لنکسترها به مبارزه ادامه دادند اما برتری به جانب یورک‌ها برگشته بود. در پایان روز خط سپاه لنکسترها در هم شکسته شده بود و در همان حال بسیاری از آن‌ها به شکل گروه‌های کوچکی از سربازان شروع به فرار برای نجات جان خود نمودند.[۲] پولیدور ورژیل[و ۶۱] — وقایع‌نگار هنری هفتم[و ۶۲] — ادعا کرده که مبارزه دست‌کم برای ۱۰ ساعت به طول انجامید.[یادداشت ۷][۶۰]

تار و مار

[ویرایش]
A stone post, topped with a cross, stands next to a bush in a field. An inscription on its base reads, "Battle of Towton Palm Sunday 1461".
صلیب تاوتون: نصب شده در مکان جبههٔ جنگ به عنوان یادبودی برای نبرد تاوتون

سربازانِ تازه به میدان رسیدهٔ نورفک تازه‌نفس و چابک‌تر بودند و در مقابل، سربازان خستهٔ لنکستر، زره و کلاهخود خود را درآورده و پرت می‌کردند تا بتوانند سریعتر فرار کنند؛ بدون چنین حفاظی، آن‌ها خیلی بیشتر در معرض حملات یورک‌ها قرار داشتند. گریختن مردان ارتش لنکستر در مکانی صورت گرفت که بعدها مشهور به «علفزار خونین» گردید. بسیاری از این سربازان فراری؛ یا از پشت سلاخی شدند یا پس از تسلیم شدن کشته شدند. صدور فرمان امان ندادن[و ۶۳] — از هر دو طرف سپاه — باعث شده بود تا یورک‌ها که جنگی طاقت‌فرسا و طولانی را پشت سر گذاشته بودند، روحیه‌ای برای امان دادن و چشم‌پوشی از جان کسی نداشته باشند.[۶۱] برای کشتن برخی از فرماندهان کلیدی لنکستر همچون ترولپ، جایزهٔ قابل‌توجهی مقرر شده بود[۱۴] و در وقایع‌نگاری گریگوری آمده است که ۴۲ شوالیه [از لنکستر] پس از اسارت، کشته شدند.[۲]

یافته‌های باستان‌شناسی در اواخر قرن بیستم دیدگاه روشنی را از لحظات پایانی نبرد آشکار ساخته است. در سال ۱۹۹۶ میلادی عملیات کارگران یک کارگاه ساختمانی در روستای تاوتون منجر به کشف یک گور دسته‌جمعی گردید. اغلب باستان‌شناسان معتقدند که این گور دسته‌جمعی شامل باقی‌ماندهٔ مردانی است که یا در طی جنگ یا بعد از آن در سال ۱۴۶۱ میلادی کشته شده‌اند. اجساد مکشوف نشانگر جراحات بسیار زیادی در قسمت بالاتنه بود؛ بازوها و جمجمه‌ها خرد شده و در هم شکسته بودند.[۶۲] نبش قبر و بررسی یک نمونه از این اجساد که به نام تاوتون ۲۵[و ۶۴] نامگذاری شده بود، نشان داد که جمجمهٔ وی دو نیم شده است؛ بدیهی بود که اسلحه‌ای روی صورتش کوبیده و باعث چنین زخم عمیقی گردیده که تا عمق استخوان نفوذ کرده است. این جمجمه همچنین از پشت، توسط یک زخم عمیق دیگر هم سوراخ شده بود که بریدگی افقی به وسیلهٔ تیغه‌ای برنده را نشان می‌داد[۶۳]

ارتش لنکستر اغلب نیروی خود را نه در جریان نبرد بلکه در هنگامهٔ بی‌نظمی و اغتشاشی که منتهی به گریختن گردید از دست داد. برخی از مردان آن‌ها در تلاش برای فرار از طریق رودخانه توسط جریان آب در سراسر آن کشیده و غرق شدند. بسیاری از آن‌ها توسط همرزمانشان که از پشت سر می‌آمدند و در حال گریز از یورک‌ها بودند، در حالی که برای احتراز از خفه شدن دست و پا می‌زدند، ناخواسته به زیر آب می‌رفتند. هنگامی که لنکسترها در سراسر طول رودخانه تلاش برای فرار داشتند، توسط کمانداران یورک مورد هدف قرار گرفتند؛ کماندارانی که با قرارگیری در موضع مرتفع‌تر آن‌ها را آماج پیکان‌های خودشان قرار دادند. بر طبق گزارش وقایع‌نگاری‌ها، کشتار لنکسترها به اندازه‌ای ادامه یافت که از باقی ماندهٔ اجساد آن‌ها به صورت پشته و روی هم ریخته پلی ایجاد گردیده بود و باقی فراریان از روی تَل جسدها می‌گذشتند.[۲][۶۴][یادداشت ۸] این تعقیب و گریز به سمت شمال و رودخانه وارف[و ۶۵] نیز ادامه یافت که قدرت جریان آن، به نسبت قوی‌تر از کوک‌بک‌ها بود. هجوم برای گریز از مهلکه به گونه‌ای بود که یک پل بر روی رودخانه در زیر سنگینی انبوه مردان فرو ریخت و بسیاری در تلاش برای عبور از جریان رودخانه غرق شدند.[۶۵] برخی از فراریان هم که توانسته بودند خودشان را به تدکستر[و ۶۶] و یورک رسانده و پنهان شوند نیز به فرجام، دستگیر و سپس کشته شدند.[۶۵]

در خبرنامه‌ای که به مورخ ۴ آوریل ۱۴۶۱ به شکلی گسترده پخش گردید، از تعداد تلفاتی بالغ بر ۲۸۰۰۰ تن یاد شده است که چارلز راس[و ۶۷] و مورخان دیگر معتقدند که این آمار، اغراق‌آمیز بوده و این تعداد از تلفات ذکر شده منتسب به نامه‌هایی است که از ادوارد و اسقف سالیسبوری[و ۶۸] ریچارد بیچم،[و ۶۹] به دست آمده است.[۲][۶۶] در نامه‌های یک سفیر و یک تاجر اهل دوک‌نشین میلان[و ۷۰] از تعداد ۸۰۰۰ کشته برای یورک‌ها و ۲۰۰۰۰ کشته برای لنکسترها یاد شده است.[۶۷] از طرف دیگر، اسقف الفین[و ۷۱] نیکلاس اُو فلاناگان[و ۷۲] و اسقف فرانچسکو کوپینی[و ۷۳] گزارش داده‌اند که یورک‌ها، تنها متقبل ۸۰۰ کشته شدند.[۶۸] دیگر منابع معاصر حتی ارقام بالاتری را ذکر کرده‌اند اعم از ۳۰۰۰۰ تا ۳۸۰۰۰ نفر. هال در همین زمینه، گزارش تلفات دقیق‌تر و با ذکر ریز ارقام را بیان کرده که رقم ۳۶۷۷۰ تن می‌باشد.[۲][۶۶] یک استثنا در این میان وجود دارد که همانا سال‌نامه امور انگلیسی[و ۷۴][یادداشت ۹] است که رقم ۹۰۰۰ تلفات را برای لنکسترها برشمرده؛ رقمی که از دیدگاه راس و وولف[و ۷۵] می‌تواند باورپذیرتر باشد.[۲][۳] یک تحلیل جدیدتر از منابع و شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که گزارش‌های ارقام تاوتون، محتمل است که متأثر و تلفیقی از تلفات فری‌بریج و دینتینگ دال[یادداشت ۱۰] (تلفات آن دو مناقشه در محدودهٔ رقم ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ ذکر شده) هم بوده باشد.[۶۹]

تلفات در میان اشراف لنکسترها سنگین بود، ارل نورتمبرلند، لیونل ولز[و ۷۶]، ماولی[و ۷۷]، داکر و ترولپ در جنگ کشته شده بودند.[۲] تعدادی دیگر از اشراف همچون ارل‌های دوون[و ۷۸] و ویلتشر[و ۷۹] نیز که پس از نبرد دستگیر شده بودند به فرجام، گردن زده شدند. لرد داکر، گفته شد که توسط یک کماندار مخفی شده و فرصت‌طلب در میان درختچهٔ آقطی سیاه[و ۸۰] کشته شد.[۷۰] در جبههٔ مقابل، یورک‌ها تنها یک عضو قابل توجه از طبقهٔ مرفه را در تاوتون از دست دادند.[۴۲]

عواقب

[ویرایش]

پس از دریافت اخبار مربوط به شکست ارتش، هنری به همراه همسر و فرزندش مجبور به جلای وطن و فرار به سمت اسکاتلند گردید و چند تن از اشراف و فراریان لنکستر نیز که از مهلکهٔ تاوتون جان سالم به در برده بودند به او پیوستند. از جملهٔ این افراد می‌توان به سامرست، روس و اکستر اشاره داشت. نبرد تاوتون باعث کاهش چشمگیر قدرت خاندان لنکستر در انگلستان گردید؛ اساس و پایه‌های قدرت آن‌ها (همچون نورتمبرلند، کلیفورد، روس و لرد داکر) کشته و برخی هم از کشور گریخته بودند و این پایانی بود بر فرمانروایی خاندان‌های شمال انگلستان.[۷۱] ادوارد به خوبی از وضعیت پیش آمده‌استفاده کرد و اسامی ۱۴ لنکستری را در لیست خائنین به میهن قرار داد.[۷۲] در حدود ۹۶ لنکستریِ دارای رتبه شوالیه و فرودست آنها، مقصر شناخته و ننگ[و ۸۱] شدند که از این میان، ۲۴ تن از آن‌ها از اعضای پارلمان بودند.[۷۳]

برای پادشاه جدید [ادوارد]، پیروزی بر دشمنانش ارجح‌تر بود تا پرداختن به مقولهٔ حق متنازع فیه؛[و ۸۲][یادداشت ۱۱] برخی اشراف مخالف وی، کشته یا ننگ شده و برخی هم با عدم تغییر موضع، از پیوستن به او امتناع ورزیده بودند. املاک تعدادی از این اشراف به نام تاج پادشاهی مصادره گردید، اما باقی آن‌ها دست‌نخورده ماند و کماکان در مراقبت و رسیدگی خانواده‌های خودشان قرار گرفت.[۷۲] ادوارد همچنین از سر تقصیر بسیاری گذشت، همان‌هایی که نقش جدید او را در حکومت پذیرفته بودند.[۷۴]

با این که هنری به همراه فرزندش در اسکاتلند بود، نبرد تاوتون به کشمکش و نزاع وی بر سرنوشت حاکمیت کشور پایان داد و به واسطهٔ قانون اعلامیه سازش، رهبری مشخص گردید. مردم انگلستان در حال حاضر پذیرفته بودند که ادوارد پادشاه واقعی و برحق است.[۷۱][۷۵] او توجه خودش را به تحکیم حاکمیت بر کشور گذاشت و این امر با پیروزی و از بین بردن تعدادی از شورش‌های مطرح شده توسط چند لنکستری سرسخت انجام پذیرفت.[۷۶] او چند تن از حامیان خودش را به مقام شوالیه ارتقا داد و همین‌طور چند تن دیگر از حامیان طبقه مرفه خود را نیز به مقام اشرافی رساند. فوکنبرگ نیز بانی مقام ارل کنت گردید و پس از آن به عنوان نخستین ارل کنت شناخته شد.[۷۷]

واریک از حکومت ادوارد پس از پایان نبرد سود بسیار به دست آورد.[۷۸] بخش‌هایی از نورتمبرلند و منابع کلیفورد به وی رسید.[۷۹] عنوان ستوان پادشاه در شمال و فرماندهٔ انگلستان برای وی ایجاد گردید[۸۰] و از ۱۴۶۴ یورک‌ها مقاومت مؤثر تمام لنکسترهای ساکن شمال انگلستان را از بین بردند.[۸۱] سلطنت ادوارد تا سال ۱۴۷۰ میلادی منقطع نگردید.[۵۹] پس از آن، رابطهٔ ادوارد و واریک رو به تیرگی نهاد به گونه‌ای که واریک به سمت لنکسترها گرایش پیدا کرد و همین عمل وی باعث یک تبعید ناخواسته و فرار ادوارد از انگلستان گردید که سرآغاز بازگشت مجدد هنری به تاج و تخت بود.[۸۲] وقفهٔ پیش آمده در حکومت یورک‌ها کوتاه بود، چرا که ادوارد تاج و تخت خود را پس از شکست واریک و لنکسترها در نبرد بارنت به سال ۱۴۷۱ پس گرفت.[۸۳]

ادبیات

[ویرایش]
شکسپیر در نمایشنامه‌اش به مشکلات جنگ داخلی می‌پردازد. در بخشی از این نمایشنامه، او پدری را نشان می‌دهد که فرزندش را کشته در حالی که در نقطه‌ای دیگر فرزندی را نشان می‌دهد که پدرش را کشته است.

در قرن شانزدهم میلادی، ویلیام شکسپیر تعدادی نمایشنامه نوشت که برگرفته از چهره‌های شخصیت‌های تاریخی بودند. وی از تاریخ به عنوان پس‌زمینهٔ آثارش در کنار شخصیت‌های آشنا برای نمایش‌نامه‌ها بهره گرفت که این آشنایی یک نوع حس واقع‌گرایی به نمایش‌نامه‌های او می‌داد.[۸۴] شکسپیر سه بخش اجرایی دربارهٔ هنری ششم نوشت که عمیقاً به منابع هال به عنوان منبع وابسته بود.[۸۵] چشم‌انداز او از نبرد تاوتون (هنری ششم، بخش سوم، قسمت سوم، سکانس پنجم) بیانگر این نبرد به عنوان خونین‌ترین تعامل رخ داده در طول جنگ رزها می‌باشد.[۷۵][۸۶] یک قطعه از این مجموعه شامل نکته جالب و عبرت‌انگیزی است به این مضمون: «ترور برخاسته از جنگ داخلی، ترور خانوادگی است که اساساً یک ترور ملی است.»[۸۴] برترام وولفه، تاریخ‌شناس، معتقد است که: به لطف نمایش‌نامه‌های شکسپیر در تشریح وقایع حادث شده در نبرد، حداقل می‌توان چنین نتیجه گرفت که جامعهٔ انگلیسی به ناتوانی و بی‌کفایتی هنری واقف شد؛ هر چند در ازای رنج و عذاب او به جای یک پادشاه، چوپانی زاده شد.[۸۷][یادداشت ۱۲]

نسخهٔ ارائه شده توسط شکسپیر از نبرد برای اجرا، یک صحنه قابل توجه در خود دارد که به دنبال یک تک‌گویی از هنری می‌آید. هنری در آن صحنه شاهد ضجه و زاری دو سرباز جنگجو در نبرد می‌باشد، یکی از سربازان در تلاشی دد آسا برای کشتن حریف مقابل است به امید یافتن غنیمت جنگی یا چیزی باارزش و بهادار و اما او به سرعت پی می‌برد که قربانی فرزند خود او است. دیگران دشمنان خودشان را می‌کشتند، اما چه کسی می‌توانست بر پدر خویش خروج کند؟ این بخش از نمایشنامه به پایان می‌رسد در حالی که هر دو جنگجو از حرص و طمع پیش‌آمده در غرقابی عظیم و سیاه و گمشده غوطه‌ور هستند[۸۸].

آرتور راسیتر، محقق شکسپیر، معتقد است که عناوین اجرایی این صحنه از نمایشنامه شکسپیر دارای قابل توجه‌ترین تشریفات نوشته شده در نمایشنامه است که باز آورندهٔ یک الگوی در هم تنیده از شکوه و برجستگی اپرا در جهت یک پیروزی و موفقیت است. همان‌جا که پس از سخنرانی طولانی، هنرپیشگان به تناوب و از جمله توسط یک نفر، به ارائه تک‌خط‌هایی از کلمات قصار و کنارگویی به مخاطبان می‌پردازند.[۸۹] در این صحنه که حاکی از غم و اندوه است، در بازگشت به رویکردهای اتخاذ شده توسط نمایش‌نامه‌های پس از او، این شکسپیر است که با استفاده و به‌کارگیری از شخصیت‌های داستانی پیچیده و ناشناس، در تلاش برای نشان دادن مشکلات پیش آمده از جنگ داخلی است در حالی که در طرف دیگر قضایا، یک پادشاه تاریخی در لحظه‌ای حساس منعکس‌کننده و در اختیار گیرندهٔ سرنوشت و اقبال خودش می‌باشد.[۸۴] استاد بازنشسته زبان و ادبیات انگلیسی، مایکل هاتاوی، اشاره می‌کند که شکسپیر پیش از روی دادن وقایع به نگرانی هنری دربارهٔ این نبرد می‌پردازد و با در نظر گرفتن همان احساسات در میان مخاطبان به افشای ناشایستگی هنری به عنوان پادشاه اشاره می‌کند.[۹۰]

میراث

[ویرایش]
بازآفرینی نمادین رزمگاه تاوتون و یک لحظه سکوت به احترام درگذشتگان این برد در سال ۲۰۱۰

در سال ۱۴۸۳، ریچارد سوم برادر کوچک‌تر ادوارد چهارم، اقدام به ساخت یک کلیسای کوچک به مناسبت گرامیداشت روز نبرد نمود.[۹۱] ریچارد در نبرد بازورث فیلد به سال ۱۴۸۵ کشته شد و ساختمان این کلیسا هرگز به پایان نرسید و در نهایت رو به خرابی نهاد و منهزم شد.[۹۲] خرابه‌های این ساختمان نیمه‌کاره ۵ قرن بعد آشکار شد.[۲۲] در سال ۱۹۲۹ یک سنگ حکاکی با نشان صلیب که در ساختمان کلیسا استفاده گردیده بود، در نماد میدان نبرد مشهور به صلیب تاوتون برای گرامیداشت یاد و خاطره کشته شدگان نصب گردید که به «صلیب لرد داکرز» مشهور است.[۹۳] وجود چند گورپشته در میدان نبرد این فرضیه را قوت بخشید که ممکن است حاوی تلفاتی از جنگ مذکور باشند، هر چند مورخان معتقدند که این گورپشته‌ها اصالتاً جدیدتر از زمان وقوع نبرد هستند.[۹۴][۹۵] بیشتر سایت‌های دفن منتسب به نبرد در چپل هیل و حوالی ساکستون کشف گردیدند.[۲۲] لرد داکر در کلیسای آل ساینتز ساکستون به خاک سپرده شد و در اواخر قرن نوزدهم گزارش شد که آرامگاه او به خوبی حفظ گردیده هر چند در قسمت‌هایی به دلیل مرور زمان دچار فرسایش و هوازدگی شده.[۹۶] در قرن‌های پس از جنگ اشیایی در میدان وقوع نبرد کشف گردید که شامل حلقه‌ها، سرنیزه‌ها و سکه‌ها می‌گردید.[۲۲]

مردم انگلستان در دوران الیزابت، یاد خاطره این نبرد را به واسطهٔ آثار نمایشنامه‌ای شکسپیر زنده کردند[۹۷] و تصویر شکل گرفته از این نبرد برای آن‌ها همانند قبرستانی بود که برای سال‌ها نسل‌های باقی‌مانده را به خاطر کشور منقطع کرد.[۸۶] با همه این احوال و با شروع قرن ۲۱، نبرد تاوتون به عنوان خونین‌ترین نبرد روی داده در خاک انگلستان توصیف گردید[۹۸] که در ذهن مردمان دیگر و عموم، به همین اندازه برجسته نبود، اهالی جراید انگلستان از این واقعه کم‌اطلاعی و نادانی این افراد نسبت به اهمیت این نبرد اظهار تاسف کردند[۹۹] چرا که بر طبق اظهار میراث انگلستان، این نبرد دارای اهمیت فوق‌العاده زیادی بوده است، یکی از بزرگ‌ترین تعاملات روی داده که نتیجهٔ آن تغییر در سرنوشت یک سلسله سلطنتی به نفع دیگری بود.[۵۸] هیل، ابراز نظر متفاوتی دارد، هر چند تحت تأثیر آمار و ارقام برآورد شده توسط مورخان است ولیکن معتقد است که: «نبرد هیچ‌گونه حاصل واضح و به‌یادماندنی در زندگی مردمان انگلیسی نداشت.»[۱۰۰]

یاد و خاطرهٔ نبرد تاوتون به شکلی سنتی تا پیش از این باعث ایجاد پیوند و همبستگی در روستاهای تیسو و واریک‌شر بود. برای قرن‌ها در سالگرد روی دادن این نبرد تاریخی، روستاییان با ایجاد یک فضای ساخته شده در یک منطقهٔ مقعر که یک تپه نگارهٔ مشهور به «وداع با اسب سرخ» می‌باشد یک مجلس یادبود برگزار می‌کردند که شمایل بزرگ اسبی است حکاکی شده بر روی خاک رس. ادعای آن‌ها از این سنت، تنها به افتخار عمل الهام‌بخش ارل واریک بود که با کشتن اسب خودش برای استقامت و دوری جستن از فرار باعث انگیزه در همرزمانش گردید. مورخ محلی، مری درومر هریس، معتقد است که این عمل روستاییان برگرفته و تعدیل شده از سنت قدیمی و اصیل اسب سرخ مربوط به دوران پیشا تاریخی است که با تغییراتی در قرون وسطی نیز انجام می‌گرفت. این روایت متداول و سنت قدیمی از سال ۱۷۹۸ از بین رفت، همان زمانی که مصوبه حصارکشی توسط دولت انگلستان دربارهٔ زمین‌های مشاع به اجرا درآمد که در آن، نماد اسب مانندی به گونه‌ای دیگر طراحی و ثبت گردیده بود.[۱۰۱][۱۰۲] این پاک‌سازی سنتی در اوایل قرن بیستم مجدداً احیا شد اما از آن زمان متوقف شده است.[۱۰۳][۱۰۴]

واژگان

[ویرایش]
  1. Wars of the Roses
  2. Towton
  3. North Yorkshire
  4. Palm Sunday
  5. House of York
  6. Henry VI
  7. House of Lancaster
  8. Edward IV
  9. Henry V
  10. Marguerite d'Anjou
  11. Richard of York, 3rd Duke of York
  12. Act of Accord
  13. Edward of Westminster
  14. Battle of Wakefield
  15. John de Mowbray, 3rd Duke of Norfolk
  16. William Neville, 1st Earl of Kent
  17. House of Beaufort
  18. Battle of Northampton
  19. Edmund, Earl of Rutland
  20. Micklegate Bar
  21. Second Battle of St Albans
  22. Richard Neville, 16th Earl of Warwick
  23. Battle of Mortimer's Cross
  24. Herefordshire
  25. Ferrybridge
  26. River Aire
  27. Battle of Ferrybridge
  28. Castleford
  29. Henry Percy, 3rd Earl of Northumberland
  30. Dinting Dale
  31. Sherburn in Elmet
  32. Tadcaster
  33. Gregory's Chronicle
  34. Walter Blount, 1st Baron Mountjoy
  35. Robert Horne
  36. Hundred Years' War
  37. Calais
  38. Henry Holland, Duke of Exeter
  39. Henry Earl of Northumberland
  40. Ralph Dacre, 1st Baron Dacre of Gilsland
  41. Hall's chronicle
  42. Jean de Waurin
  43. Burgundian
  44. Saxton, North Yorkshire
  45. Cock Beck
  46. S-shaped
  47. Towton Dale
  48. North Acres
  49. Renshaw Woods
  50. Castle Hill Wood
  51. Bloody Meadow
  52. Christopher Gravett
  53. Trevor James Halsall
  54. protective ditch
  55. Vanguard
  56. John Wenlock, 1st Baron Wenlock
  57. John Dynham, 1st Baron Dynham
  58. Rearguard
  59. close combat
  60. English Heritage
  61. Polydore Vergil
  62. Henry VII of England
  63. no quarter
  64. Towton 25
  65. River Wharfe
  66. Tadcaster
  67. Charles Ross
  68. Bishop of Salisbury
  69. Richard Beauchamp
  70. Duchy of Milan
  71. Bishop of Elphin
  72. Nicholas O'Flanagan
  73. Francesco Coppini
  74. Annales rerum anglicarum
  75. Wolffe
  76. Lionel Welles, 6th Baron Welles
  77. Ralph Bigod (Baron Mauley)
  78. Thomas Courtenay, 14th Earl of Devon
  79. James Butler, 5th Earl of Ormond
  80. Sambucus nigra
  81. attainted
  82. cause

یادداشت‌ها

[ویرایش]
  1. برخی رویدادنامه‌ها و منابع، شکست بودیکا در نبرد واتلینگ استریت را به عنوان «بزرگ‌ترین و خونین‌ترین نبرد روی داده در خاک انگلستان» توصیف می‌کنند.
  2. طبق یک بند مهم از اعلامیه سازش هنری همچنان پادشاه باقی می‌ماند، اما قادر به انتقال قدرت به فرزندش، ادوارد وست‌مینستر نبود و پس از وی این قدرت به ریچارد دوک یورک و خاندان یورک می‌رسید و در عین حال، هنری و لنکسترها حق رساندن هیچ‌گونه آسیبی به ریچارد دوک یورک را نداشتند، اما واقعهٔ نبرد ویکفیلد و کشته شدن ریچارد، مخالف روح این پیمان اعلامیه سازش بود و همه چیز را ملغی ساخت.
  3. "Somerset's decision to engage the Yorkist army on this plateau was sound"
  4. "At the crucial moment, Norfolk's troops arrived, helping the Yorkists (white) overcome the Lancastrians (red)."
  5. "Bodkin arrows were among the missiles that killed many in the battle."
  6. "Gravett thought that the Lancastrian left had less momentum than the rest of its formation, skewing the line of battle such that its western end tilted towards Saxton"
  7. "Polydore Vergil, chronicler for Henry VII of England, said combat lasted for a total of 10 hours."
  8. "The dead began to pile up and the chronicles state that the Lancastrians eventually fled across these "bridges" of bodies."
  9. "این سال‌نامه در اصل به زبان لاتین است"
  10. "رجوع کنید به بخش پیش‌زمینه"
  11. "در حقوق عرفی به عنوان چیزی است که مورد نزاع یا دستیزه باشد؛ در اینجا مقصود این است که ادوارد، بیشتر متمایل به شکست هنری بود تا پرداختن به مقولهٔ کشمکش با او بر سر تاج و تخت"
  12. اشاره به قانون سال ۱۳۳۷ انگلستان در زمان ادوارد سوم دارد که واردات پارچه خارجی از فلاندرز و صادرات پشم خام به آنجا را منع کرد که این قانون بعدها توسط ادوارد چهارم از میان رفت و ادوارد از تجارت پشم با فلاندرز سود بسیاری به‌دست‌آورد.

پانویس

[ویرایش]
  1. Dean 2015, p. 35.
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ ۲٫۱۱ ۲٫۱۲ Ross 1997, p. 37.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Wolffe 2001, p. 332.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Wolffe 2001, p. 289.
  5. Ross 1997, pp. 11–18.
  6. Carpenter 2002, p. 147.
  7. Hicks 2002, p. 211.
  8. Wolffe 2001, pp. 324–327.
  9. Ross 1997, pp. 7, 33.
  10. Harriss 2005, p. 538.
  11. Ross 1997, pp. 29–32.
  12. Hicks 2002, pp. 216–217.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Wolffe 2001, pp. 330–331.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Ross 1997, p. 35.
  15. Wolffe 2001, pp. 332–333.
  16. Hicks 2002, pp. 218–219.
  17. Gravett 2003, pp. 32–39.
  18. Gravett 2003, p. 47.
  19. Morgan 2000, pp. 38, 40.
  20. Gravett 2003, p. 44.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ Gravett 2003, p. 25.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ ۲۲٫۳ ۲۲٫۴ English Heritage 1995, p. 1.
  23. Ross 1997, p. 36.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ Wolffe 2001, p. 331.
  25. Sadler 2011, p. 78.
  26. Scott 2010, p. 24.
  27. Goodman 1990, p. 51.
  28. Harriss 2005, p. 643.
  29. Wolffe 2001, pp. 16–18, 301.
  30. Ross 1997, p. 10.
  31. Gravett 2003, p. 65.
  32. Penn 2019, p. 46.
  33. Carpenter 2002, pp. 126, 156.
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ Goodman 1990, p. 165.
  35. Hicks 2002, pp. 147, 240.
  36. Hicks 2002, p. 179.
  37. Gravett 2003, pp. 19–20.
  38. Gravett 2003, pp. 20–21.
  39. Goodman 1990, p. 166.
  40. Ross 1997, p. 17.
  41. Gravett 2003, p. 20.
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ Ross 1997, p. 38.
  43. English Heritage 1995, pp. 2–5.
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ Gravett 2003, pp. 50–51.
  45. English Heritage 1995, p. 2.
  46. Gravett 2003, pp. 44–46.
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ Halsall 2000, p. 41.
  48. Gravett 2003, p. 46.
  49. Halsall 2000, p. 42.
  50. Gravett 2003, p. 59.
  51. Gravett 2003, pp. 49–50.
  52. English Heritage 1995, p. 4.
  53. English Heritage 1995, pp. 3, 4–5.
  54. Gravett 2003, pp. 52–53.
  55. Gravett 2003, pp. 53–56.
  56. Gravett 2003, pp. 56–57.
  57. Gravett 2003, pp. 60–61, 65.
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ ۵۸٫۲ ۵۸٫۳ English Heritage 1995, p. 6.
  59. ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Harriss 2005, p. 644.
  60. Gravett 2003, p. 68.
  61. Gravett 2003, pp. 50, 69–73.
  62. Gravett 2003, pp. 85–89.
  63. Gravett 2003, pp. 37, 88.
  64. Gravett 2003, pp. 72–73.
  65. ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ Gravett 2003, p. 73.
  66. ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ Gravett 2003, pp. 79–80.
  67. Hinds 1912, pp. 68, 73.
  68. Hinds 1912, pp. 65, 81.
  69. Sutherland 2009, pp. 21–24.
  70. Gravett 2003, p. 77.
  71. ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ Ross 1997, pp. 37–38.
  72. ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ Carpenter 2002, p. 159.
  73. Ross 1997, p. 67.
  74. Ross 1997, pp. 67–68.
  75. ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ Carpenter 2002, p. 149.
  76. Ross 1997, pp. 41–63.
  77. Carpenter 2002, p. 148.
  78. Ross 1997, p. 70.
  79. Carpenter 2002, p. 158.
  80. Hicks 2002, p. 221.
  81. Wolffe 2001, pp. 335–337.
  82. Hicks 2002, pp. 281, 292, 296.
  83. Ross 1997, p. 171.
  84. ۸۴٫۰ ۸۴٫۱ ۸۴٫۲ Berlin 2000, p. 139.
  85. Edelman 1992, p. 39.
  86. ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ Saccio 2000, p. 141.
  87. Wolffe 2001, p. 3.
  88. Warren 2003, p. 236.
  89. Hattaway & Shakespeare 1993, pp. 32–34.
  90. Hattaway & Shakespeare 1993, p. 34.
  91. Markham 1906, p. 37.
  92. Brooke 1857, p. 100.
  93. Gravett 2003, p. 51.
  94. Gravett 2003, p. 86.
  95. Fiorato 2007, p. 5.
  96. Fallow 1889, pp. 303–305.
  97. Styles 2002, p. 107.
  98. Gravett 2003, p. 7.
  99. (Gill 2008); (Hardman 2009); (Kettle 2007)
  100. Wainwright 2005, p. 83.
  101. Harris 1935.
  102. Salzman 1949, p. 175.
  103. Askew 1935.
  104. Gibson 1936, p. 180.

منابع

[ویرایش]

کتاب‌ها

مقالات و مجلات

مقالات روزنامه‌ها

منابع آنلاین
مطالعهٔ بیشتر

پیوند به بیرون

[ویرایش]