اشخاص

(اِ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

مصدر متعدی

1. روانه کردن، برانگیختن.

منابع

• فرهنگ لغت معین

(اَ)

ریشه‌شناسی

• عربی

1. جِ شخ

صفت

1. کالبدها.
2. سیاهی‌ها.
3. کسان، افراد.

منابع

• فرهنگ لغت معین

اسم

جمع شخص کالبدها کسان افراد

برگردان‌ها

انگلیسی:people

انگلیسی

omnium gatherum

• withindoors
• persona
• inter alia
• dog paddle
• blacklist
• intelligentsia
• civi rights
• infantilism
• dais
• barnacle
• adhominem
• apportionment
• covenantor
• common touch
• camp follower
• round up
• anachronism
• governess
• bouncer
• acidosis
• credit union
• vampire
• talent scout
• dinner
• pork barrel
• ether