الحاد
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اِلحاد/
اسم مصدر
[ویرایش]الحاد
- از دین برگشتن، انکار خداوند کردن، به خدا و پیغمبر بیاعتقاد شدن.
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن
زبان دیگر
[ویرایش]- زبان معیار باستان
آوایش
[ویرایش]- /اِل/حادِ/
الحادِ
- ایل موصوف به دائمی بودن صفت مفعولی.
- الحادِ ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش ائل - حادِ قابل تجزیه باشد و مفهوم کلی جماعت مفعول را تداعی مینموده است.