log
انگلیسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]log (جمع logs)
- یه قطعه کلفت از تنه یا شاخهی درخت، که بهویژه برای سوزاندن بریده شده:
- When I lifted the log, there were lots of beetles skittering about/around under it.
- Running along the beach, she stumbled on a log and fell on the sand.
- He hid the coins in a hollow log.
- We found a huge pile of logs.
- He sawed the log in half.
- یه سابقه نوشتیده (نوشتهشده) از یه سفر، دوره زمانی، یا رویداد:
- the ship's log
برگردان
[ویرایش]تنه خشکیده و زدودیده (زدودهشده) از شاخه
|
سابقه نوشتیده
|
فعل
[ویرایش]log (سوم شخص مفرد حال ساده logs، حال استمراری logging، گذشته ساده و گذشته استمراری logged)
- قطعیدن درخت بطوریکه بتوان از چوبش اسفید (استفاده کرد):
- The forest has been so heavily logged that it is in danger of disappearing.
- ضبطیدن (ضبط کردن) رسمی چیزی:
- The Better Business Bureau has logged more than 90 complaints.
برگردان
[ویرایش]قطعیدن درخت
|
ضبطیدن رسمی
|