Svoboda | Graniru | BBC Russia | Golosameriki | Facebook

لینک های دسترسی

Breaking News

شکنندگی روابط طالبان و ایران؛ اسلام سیاسی یا فرهنگ و زبان


افغانستان و ایران از جنبه‌های متعدد تاریخی و فرهنگی مشترکات فراوان دارند، اما روابط این دوکشور در حدود یک قرن پسین دچار گرمی و سردی‌های بسیاری بوده است.

حاکمیت مجدد گروه طالبان برافغانستان، این روزها باردیگر مناسبات این دو کشور را به یکی از موضوعات تامل برانگیز در میان تحلیلگران تبدیل کرده است.

عبدالشهید ثاقب، نویسنده و روزنامه‌نگار، به این باور است که درگیری‌های پی‌هم مرزی میان گروه طالبان و مرزبانان ایرانی دال بر این است که پشت صحنه‌ "دست‌های تطمیع" وجود دارد.

این روزنامه‌گار تصریح کرد که "درگیری‌های مرزی میان گروه طالبان و مرزبانان ایرانی همزمان با ارسال بسته‌های چند میلیون دالری از سوی امریکا به طالبان رخ می‌دهد."

در یک سال گذشته که طالبان بر افغانستان مسلط اند، چندین بار در مناطق مرزی میان افغانستان و ایران درگیری‌های مسلحانه رخ داده است. در تازه‌ترین مورد، به تاریخ نهم ماه اسد، در ساحۀ شغالک ایران که هم‌مرز با ساحۀ درویش ولایت نیمروز است، در یک درگیری مسلحانه میان طالبان و نیروهای مرزی ایران یک نفر کشته و یک نفر زخمی شد.

طالبان دلیل این درگیری‌ها را تخطی و پیشروی از سوی مرزبانان ایرانی خوانده و مقامات ایرانی گفته اند که طالبان درک درست از دیوار امنیتی و مرز بین المللی ندارند.

محمد ابراهیم هیواد، فرمانده مرزی نیروهای طالبان، مرزبانان ایرانی را آغازگر درگیری می‌خواند و از سوی دیگر رسول موسوی، مدیر عمومی جنوب آسیا در وزارت خارجۀ ایران، در تویتی، درگیری مرزی را به خاطر "اشتباه محاسباتی" در ساخت دیوار امنیتی در منطقه مرزی دانسته است.

با این حال،برخی تحلیلگران مناسبات میان افغانستان تحت سلطۀ گروه اسلام‌گرای سنی طالبان و حکومت اسلام‌گرای‌ شیعۀ ایران را "نازک و لرزان" تلقی می‌کنند.

شهید ثاقب، علت شکنندگی روابط طالبان و رژیم ایران را فرهنگی و عقیدتی می‌داند. ثاقب به صدای امریکا گفت: "رهبر جمهوری اسلامی ایران خود را اولوالامر مسلمین می‌داند و رهبر طالبان نیز خود را امیرالمومنین جهان اسلام تلقی می‌کند."

او با اشاره به داستانی از گلستان سعدی گفت که "دو سلطان در یک اقلیم نگجند."

اما عباس سلیمی آنگیل، نویسنده و روزنامه‌نگار، می‌گوید که شکنندگی روابط میان طالبان و جمهوری اسلامی ایران، ریشه در مسالۀ شیعه و سنی نداشته و به باور وی، اصل مشکل در "اسلام سیاسی" است.

او گفت: "تا زمانی که هم در ایران و هم در افغانستان اسلام سیاسی سرکار باشد، هر پیمانی بین این دو کشور مقطعی و موقت خواهد بود."

به باور این نویسنده، اسلام سیاسی در افغانستان با فرهنگ قبیله‌ای و طالبان گره خورده است که در ضدیت با "تمدن ایرانی و زبان فارسی" قرار دارد.

سلیمی افزود که اگر ایران از طالبان دفاع می‌کند و آن را "جنبش اصیل منطقه" می‌نامد، احتمالاً به خاطر فشارهای چین است، زیرا به باور این کار شناس "ایران نتوانسته است بین ابرقدرت‌های نظام جهانی بازی کند، پس ناگزیر است تا وقتی که پای منافع کشورهایی چون چین و روسیه در میان است، چشمش را بر فارسی‌ستیزی و شیعه‌ستیزی طالبان ببندد."

آقای سلیمی گفت: "هر حکومتی در ایران بر سر کار باشد، قاعدتاً نمی‌تواند با نظم ضد فرهنگ ایرانی طالب‌ها کنار بیاید...گروه طالبان همان کاری را در افغانستان علیۀ زبان فارسی انجام می‌دهد که پیش‌تر انگلیس در هند و روسیه در ماوراءالنهر انجام داده بودند."

طالبان پس از مسلط شدن بر افغانستان، برخی لوحه‌ها را به شمول لوحۀ لیسه تاجور سلطانه و لوحۀ فارسی دانشگاه بلخ را با لوحه‌های جدید به زبان پشتو جاگزین کردند که منجر به اعتراضات زیادی از سوی مردم در شبکه‌های اجتماعی شد.

بر اساس برخی گزارش‌ها که منابع رسمی طالبان تا هنوز آن را تایید نکرده اند، این گروه هم‌چنان روزهای تعطیلی نوروز، روز دهقان و روزهای تعطیلی مراسم عاشورا را از تقویم رسمی افغانستان حذف کرده‌ است و در مکاتبات اداری و اعلامیه‌های خود از تقویم هجری قمری به جای هجری خورشیدی استفاده می‌کنند.

شهید ثاقب ضمن بی‌باوری به پایداری و ثبات مناسبات طالبان با ایران گفت: "درسال‌های گذشته ناسیونالیست‌های پشتون، پاکستان را دشمن تعریف کرده بودند. اما، اسلامیست‌های پشتون که خاستگاه‌شان مدارس دیوبندی پاکستان است، توانایی و انگیزۀ دشمنی با پاکستان را ندارند. ایران هم به دلایل مذهبی و هم به دلایل فرهنگی و تعلق به حوزۀ زبان فارسی می‌تواند بهترین گزینه برای دشمن‌تراشی اسلام‌گرایان پشتون باشد."

مقام‌های طالبان همیشه در پاسخ به پرسش رسانه‌ها مبنی بر حضور و مشارکت اقوام و جایگاه زنان‌ در سیاست فرهنگی این گروه گفته اند که اساس سیاست آنها را دین اسلام تشکیل می‌دهد و از نظر آنان، مطرح نمودن مسایل قومی و زبانی مردود است.

در آخرین مورد، پس از حملات بر مسلمانان شیعه در کابل، ارگ طالبان در دو تویت جداگانه از قول عبدالکبیر، معاون سیاسی "ریاست الوزراء" نوشته است که "امارت اسلامی منحیث نظام خادم تمام افغان ها، بدون هیچگونه تعلقات مذهبی و قومی در خدمت تمام مردم است."

درهمین حال، یک دپلومات پیشین سازمان همکاری‌های اسلامی که نمی‌خواهد نامش فاش شود، علت و انگیزه‌های زیادی را در امر شکنندگی روابط طالبان با جمهوری اسلامی ایران فهرست می‌کند. او به این باور است که بی‌ اعتمادی طالبان به جمهوری اسلامی ایران ریشه در حضور فرهنگی ایران در میان جامعۀ فارسی زبان و اهل تشیع افغانستان دارد.

این دپلومات پیشین سازمان همکاری‌های اسلامی گفت: "اصرار جمهوری اسلامی ایران بر شکل‌گیری دولت فراگیر در افغانستان، به هدف حضور هزاره‌ها و اهل تشیع است که طالبان اشتراک این گروه‌ها را در قدرت منبع نفوذ ایران تلقی می‌کند."

او هم‌چنان رفت و آمد برخی از سران جبهۀ مقاومت ملی را به ایران یکی از عوامل موثر در ناپایداری روابط طالبان با ایران می‌پندارد.

بر اساس گزارش ها، احمد مسعود،‌ رهبر "جبههٔ مقاومت ملی افغانستان" پس از مسلط شدن مجدد طالبان، دست کم دو بار به تهران، پایتخت ایران، سفر کرده است که در یک مورد، امیر خان متقی، سرپرست وزارت خارجۀ طالبان دیدارش با احمد مسعود، رهبر جبهۀ مقاومت ملی افغانستان و محمد اسماعیل خان، یکی از فرماندهان پیشین جهادی، را در تهران تایید کرد.

از سوی دیگر، به عقیدۀ این مقام پیشین سازمان همکاری‌های اسلامی، کشته شدن رهبر گروه القاعده در کابل، عامل دیگری خواهد بود که بر روابط طالبان و جمهوری اسلامی سایۀ منفی خواهد انداخت. او گفت: "کشته شدن رهبر القاعده در کابل، جمهوری اسلامی ایران را نسبت به صداقت گروه طالبان در امر مبارزه با داعش زیر سوال خواهد برد و از سوی دیگر می‌تواند نمایانگر همکاری پنهانی طالبان با امریکا باشد که برای ایران پذیرفتنی نیست."

در همین حال، ابولفضل ظهره‌وند، سفیر پیشین ایران در افغانستان، پس از کشته شدن رهبر القاعده توسط حملۀ هوایی طیاره‌ٔ بی‌سرنشین امریکا در کابل، چهارشنبه، ۱۲ اسد، در گفت‌وگو با "پایگاه خبری تحلیلی جهت" گفته است: "موقعیتی که امروز طالبان با آن مواجه اند، حتا با زمانی که رویکار آمدند هم قابل‌ مقایسه نیست."

ظهره‌وند افزوده است که افغانستان "در حال تبدیل شدن به سیا‌ه چالۀ امنیتی" است و به گفتۀ وی طالبان در وضعیت مناسبی قرار ندارند. او همچنین گفته است که همکاری پنهانی طالبان در امر حذف ایمن الظواهری بعید به نظر نمی‌رسد.

در همین حال، در مراسم یاد بود از بیست و چهارمین سال‌روز کشته شدن دپلمات‌های ایرانی در مزار شریف، وزارت خارجه این کشور خواهان روشن شدن ابعاد این رویداد شده است. این وزارت گفته است که با ورود طالبان به مزار شریف در سال ۱۳۷۷ خورشیدی، بر خلاف تعهدات اخلاقی و بین‌المللی، نمایندگی ایران در این شهر مورد حمله قرار گرفت.

در اعلامیۀ وزارت خارجه ایران آمده است که محکومیت گستردۀ آن "جنایات" توسط جامعه بین‌المللی و همدری مردم افغانستان سبب شد که ایران از خود خویشتنداری نشان دهد و از مردم افغانستان حمایت کند.

در ماه اسد سال ۱۳۷۷ با ورود طالبان به شهر مزار شریف، افراد مسلح به قنسولگری ایران در این شهر حمله کردند و هشت دپلومات و یک خبرنگار ایرانی را کشتند که طالبان در آن زمان دست داشتن در آن رویداد را رد کردند.

شماری از کارشناسان به این باور اند که حضور ایالات متحده در افغانستان در دو دههٔ گذشته نه تنها موجب کاهش تنش میان ایران و طالبان شده بود، بلکه تهران در عمل از این گروه بر ضد نیروهای بین المللی به رهبری ایالات متحده، حمایت می کرد.

برخی از تحلیلگران استدلال می کنند که با خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان، با وجود برخی از تعاملات ایران با طالبان، عوامل متعدد بالقوهٔ از جمله تفاوت های فرهنگی و مذهبی وجود دارند که به مناقشه و حتا منازعهٔ بالفعل تبدیل شوند. درگیری های سرحدی میان جنگجویان طالبان و مرزبانان ایران هرچند کوتاه مدت، مثال بارز این احتمال است.

XS
SM
MD
LG